فرش دستباف ایرانی به گواه هنرشناسان، شرق شناسان و ایرانشناسان یکی از برجسته ترین آثار و دستاوردهای تمدن ایرانی است و جلوه گاهی بی بدیل از ذوق، ادراک زیباشناختی، مهارت و توانمندی انسان ایرانی در طول تاریخ.
آنچه که بیش از تایید و ارزشگذاری هنرشناسان و متخصصان بر ارزشهای بنیادین فرش مهر تایید می زند، تداوم تاریخی و جایگاه انکارناپذیر آن در زندگی انسان ایرانی و در گستره وسیعتر، جامعه بشری است. گسترهای که با شکل گیری تجارت و راه و رسم دادوستد، از مرزهای ایران فراتر رفته و در سراسر جهان پراکنده شده است.
از این منظر می توان فرش را تنها محصول تولیدی دانست که دانش، تجربه و نام تجاری آن به نام ایران است. فرش دستباف به مرور زمان مجموعه ای از سنت، مهارت، منزلت و احترام را پیرامون خود ایجادکرده است که می توان از آن به عنوان فرهنگ فرش نام برد، به گونه ای که فرش دستباف در این فرهنگ جایگاهی بسیار فراتر و والاتر از یک زیرانداز دارد. نظام فکری ایرانیان در هستی شناسی و زیبایی شناسی که مبتنی بر یکتاپرستی است، فرش را نیز همچون سایر هنرهای دست ساخته ایرانیان، به زمینه و فرصتی برای تجلی و جلوه گری باورهای آن تبدیل کرده است. بدین سان است که محصولی که به لحاظ کارآیی شاید یکی از پیش پا افتاده ترین اسباب و لوازم زندگی محسوب می شود، به یکی از ارزشمندترین و متعالی ترین محصولات ساخته انسان تبدیل شده است.
حرمت فرش در میان ایرانیان چنان ریشه دوانده است که در جایجای این سرزمین، بافت فرش با سنتها و آداب و رسوم متنوع و نمادین بسیاری درآمیخته است. مجموعه این آداب و رسوم به رغم تنوع و گوناگونی شان نشان از حضور پویا و حیات جاری فرش در میان ایرانیان دارد.
فرهنگ فرش در واقع طیف وسیعی از کارکردها و ظرفیت های فرش را از یک سو و حرفه ها، صنایع کوچک و روندها و تجارب تولید را از سوی دیگر در بر می گیرد.
اجزای درونی و تشکیل دهنده این فرهنگ را می توان بدین شرح برشمرد:
الف- فنون و مهارتها: بخشی از این فرهنگ به انباشتی از مهارتها، فنون و تجارب گرانبها اختصاص یافته است که از طریق تلاش و مداومت در حرفه های طراحی، رنگرزی، بافت، چله کشی، رفو، پشم ریسی و حرفه های متاخر نظیر پژوهش در فرش، آموزش، نظریه سازی و مدیریت، پدیدار شده است.
مهارتها و تجارب ایرانیان در زمینه فرش که سرمنشا آن در نبوغ و سازندگی خودانگیخته است، به ثروت بزرگی از توانمندیهای متنوع و پرشمار تبدیل شده است.
ب- حرفه ها و مشاغل: طیف متنوعی از شغل ها و حرفه ها که بهصورت زنجیر وار به یکدیگر متصل شدهاند، زنجیره ابداع و خلق محصول فرش را می سازند.
ویژگی این زنجیره، نظام شبکه ای آن در سرتاسر ایران است و از این طریق شبکه عظیمی از مشاغل و حرفه های به هم پیوسته که بخش قابل توجهی از میزان اشتغال در کشور را تشکیل میدهند، پدیدآمده است.
پ- نقوش و جنبه های زیباشناختی: شاید بتوان بارزترین و اثربخش ترین عنصر موثر بر ارزش و کیفیت فرش دستباف را، طراحی و نقوش آن دانست. پهنه فرش دستباف جلوه گاهی بیبدیل از تجسم یافتگی زیباشناسی ایرانی است که با ترسیم و تکوین نقشها و نقشه های زیبا و دلپذیر و پیوند با ادراک زیباشناختی اقلیمی و قومی ایرانیان در آمیخته و گنجینه ارزشمندی از نقوش را ساخته است.
چنین برگ و گلی که در فرش ایرانی می روید، ریشه در خاطره ازلی انسان ایرانی دارد. از این منظر، فرش را به تصویری از بهشت تشبیه می کنند و معانی و مفاهیم مندرج در نقوش فرش، آن را به تصویر ادراک و باور انسان از بهشت مبدل ساخته است.
ت- اقتصاد و معاش: آمارها و ارقام گواه آن است که حدود 10درصد از جمعیت کشور از طریق فرش امرار معاش می کنند. تداوم هنرصنعت فرش و درآمدزایی آن طی قرن های متمادی نشان از ظرفیت و اهمیت آن و سازگاری اش با اقتصاد ایرانی دارد.
از سوی دیگر در اقتصاد معاصر، فرش ایرانی به عبارتی تنها برند جهانی است که از آن ایرانیان است. ارزش افزوده فرش در قیاس با صنایع دیگر در جایگاهی بی نظیر قراردارد و توجیه اقتصادی تولید آن با ساده ترین محاسبات مورد اثبات است. فرش دستباف برحسب موقعیت و شهرت جهانی خود می تواند در اقتصاد عمومی کشور نقش قابل توجهی داشته باشد و مدیریت اصولی و کارآمد این هنر صنعت می تواند آن را به یکی از بازوهای مهم اقتصاد کلان کشور تبدیل کند. تجارت و بازرگانی فرش و گردش مالی قابل توجه این هنرصنعت در عرصه داخلی و خارجی موید ظرفیت چشمگیر اقتصادی آن است.
ث- کاربری و تنوع کاربردها: محصول فرش علاوه بر استفاده به عنوان زیرانداز، در زندگی سنتی ایرانیان کاربردها و استفاده های متعددی داشته است که برخی از آنها به رغم تغییر الگوهای زندگی، تا به امروز نیز حفظ شده اند.
این امر باعث توسعه و حضور محصول فرش در جنبه ها و عرصه های مختلف زندگی جامعه مصرف کنندگان آن شده است.
ج- آموزش و انتقال تجارب: با ورود موضوع آموزش فرش به نظام آموزش دانشگاهی کشور، قلمرو جدیدی بر روی این هنرصنعت گشوده شد که صرف نظر از کیفیت و آثار این حضور، در صورت مدیریت اصولی می تواند ضمن حفظ حریم علمی فرش، امکان ثبت تجربه ها و تدوین دستاوردها را فراهم کند. آموزش علوم و فنون فرش که پیش از این و تا به امروز نیز به روش سنتی انجام میشد، به کمک نظام آموزش عالی میتواند ضمن جذب جوانان خلاق و علاقمند، افق های جدیدی را به روی فرش ایرانی باز کند.
چ- پژوهش و فناوری: پژوهشگران و مبتکران و دستگاه های مسوول در زمینه پژوهش و فناوری، بخش دیگری از جامعه فرش کشور را تشکیل میدهند. نقش فناوری و تولید علم در توسعه جوامع انکارناپذیر است و امروزه مراکز پژوهش و فناوری قلب تپنده هر جامعه تلقی می شوند. پژوهشگران و مبتکران عرصه فرش و صنایع پیوسته می توانند گره های این هنر صنعت را به سرانگشت تدبیر باز کنند.
ح- سنتها و آداب و رسوم: عمیق ترین رکن فرهنگ فرش، فرهنگ عامه ای است که در دل خرده فرهنگ های مختلف پیرامون آن شکل گرفته است. طراحی و بافت فرش با رسوم پراکنده در اقلیم گوناگون کشور عجین شده است و آن را به تار و پود فرهنگ ایرانی گره زده است.
خ- نقش فرهنگی و اعتبار جهانی: فراتر از ابعاد ملی، فرش دستباف ایران را باید به عنوان یکی از زیباترین و ارزشمندترین دستاوردهای بشر در قلمرو هنر و صنعت تلقی کرد و خوشبختانه چنین نگرشی از سوی علاقمندان آن در سطح جهان به فرش ایران وجود دارد. فرهنگ فرش در ساحت خارجی آن آمیخته به افتخار و شکوه است و استقبال جهانی از آن توانسته است تاثیر مطلوبی بر حیات و تداوم این هنر صنعت بگذارد.
بدین ترتیب است که همه فعالان عرصه فرش و اعضای جامعه بزرگ فرش کشور که عناصر زنده، فعال و سرنوشت ساز فرهنگ فرش را تشکیل می دهند، باید به این محصول ملی نگرشی توام با تکریم و احترام و در عین حال مسوولانه، جامع نگر و آینده نگر داشته باشند تا این میراث عظیم تمدنی نیاکان ما که بی تردید جزو عالی ترین و متعالی ترین آثار بشر است، حفظ شده و از طریق بازآفرینی ارزشها و احیای آبشخورهای فرهنگی، به آینده هدیه شود.
نوشته: دکتر بهنام زنگی
مدیر مسئول فصلنامه پژوهش هنر